Way of archerY
Way of archerY

Way of archerY

Mental Blocks - Performance Blocks

                سلام 


                 موانع عملکردی و یا گاهی موانع ذهنی همان چیزی هست که محققان روان شناسی به دنبال علل ایجاد کننده آن می گردند و پیرامون این مسئله تحقیقات زیادی انجام شده که شامل رشته های مختلف ورزشی هم می شود. خیلی مسئله ی جالبی هست که غالب افرادی که در یک رشته ورزشی با موانع ذهنی (در برخی مقالات موانع عملکردی) دست به گریبان هستند متاسفانه ممکنه در رشته های دیگر ورزشی هم با این مسئله مواجه باشند. مثلا ممکن هست که یک ورزشکار در رشته تیر و کمان به تارگت پنیک دچار باشد و مثلا در رشته دوچرخه سواری هم دچار مشکل باشد و نتواند مثل بقیه دوچرخه سواری کند و یا در بازی فوتبال و یا هر رشته ورزشی دیگر هم دچار مشکل بشود. این عارضه بر اساس تحقیقات نه چندان گسترده ای که در این مدت داشتم حتی سراغ ورزشکارهای حرفه ای هم می رود. مطلبی در مورد یک ورزشکار می خواندم که در رده ی حرفه ای تنیس را دنبال می کرد و اتفاقا خیلی هم خوب سرویس می زد و بعد یک روز و به یکباره .... همه چیز نابود می شود و این ورزشکار طبق صحبت های خودش تا مدت ها قادر نبوده حتی یک سرویس درست بزند! 

             بریم بر اساس چند مقاله این موضوع موانع عملکردی را بهتر و بیشتر بررسی کنیم. 



           خوب به نظر می رسد باید در درجه اول موضوع را تعریف کنیم. موانع ذهنی عبارتند از « ناتوانی در  پردازش شناختی افکار یا یادآوری اطلاعات.» این اثر می تواند به صورت بالقوه در عملکرد و مراحل انجام کار تداخل ایجاد کند. گاهی موانع ذهنی می توانند باعث ایجاد گیجی، عدم اقدام یا عدم تصمیم گیری مناسب شوند. افراد ممکن است در هر سن و زمینه فعالیت به نحوی این مسئله را در درجه و شدت متفاوت تجربه کنند. بلوک ذهنی ممکن است به دلیل یک اتفاق ناخوشایند برای بدن فرد مانند یک مصدومیت، عدم تمرکز ناشی از خستگی یا حتی ترس و عملکرد ضعیف گذشته هم بوجود بیاید. روان شناس ها اعتقاد دارند اگر بلوک ذهنی درست و به موقع درمان بشود، عبور از آن امکان پذیره. 

         ورزشکاران غالبا بلوک ذهنی را با عباراتی مانند «مغزم گیر کرده» یا «بدنم حرکت نخواهد کرد» توصیف کرده اند. به نظر می رسد در این حالت یکسری افکار منفی که شاید ناشی از همان عللی باشد که در بالا گفته شد (ترس از عملکرد ضعیف قبلی و یا ترس از ایجاد مصدومیت) چنان در ذهن آن ها جا گرفته و بزرگ شده که دیگر قادر به پردازش شناختی و یا حرکات جسمی مناسب و به موقع در زمان انجام فعالیت خودشان نیستند. همانطور که می بینید چندین عملکرد منفی بر اثر ایجاد همین موانع ذهنی بوجود می اید. 

            ورزشکاران بر اثر همین مسئله ممکن است دچار کاهش عملکرد خوب و یا در مواردی که موانع ذهنی خیلی شدید باشد، احساس ناتوانی بسیار شدید در انجام فعالیت های ورزشی خودشان داشته باشند. در نتیجه عدم وجود آمادگی ذهنی برای انجام کار، می تواند باعث ایجاد استرس و اضطراب زیادی حین انجام فعالیت بشود. اگر مشکل موانع ذهنی حل نشود ممکن است ورزشکار فعالیت ورزشی را با رفتارهای اجتنابی ترک کند و یا علایم ناراحتی روانی شدیدتری را تجربه کند. در ادامه پنج علامت شایع ورزشکاران را که به موانع ذهنی دچار هستند، بررسی می کنیم. 


       1. تناقض و نوعی فراز و فرود در سطح اجرای فعالیت ورزشی 

       هر ورزشکاری ممکن است در زندگی ورزشی خودش به نوعی فراز و فرودهایی را تجربه کند. ولی اینکه شما یک بار خوب هستید و بعد به فاصله کوتاهی قادر نیستید فعالیت ورزشی را به خوبی انجام بدهید، دیگه با یک فراز و فرود عادی مواجه نیستید. یعنی اگر سطح عملکرد یک ورزشکار درست مثل حرکت یک ترن هوایی توی شهر بازی باشد و زیاد بالا و پایین برود دیگه با عملکرد قوی یا ضعیف جسمی ورزشکار مواجه نیستیم، در واقع طرف ما ذهن ورزشکاره و ممکن است برای بسیاری از ورزشکاران ناامید کننده باشد. 


    2. ترس از اشتباه کردن و در نتیجه شکست

          بسیاری از ورزشکاران دارای موانع ذهنی این مسئله را مطرح کرده اند که اگر در جریان انجام فعالیت ورزشی و یا بدتر از آن در مسابقه اشتباه کنند، تیم می بازد و آن ها این را نمی خواهند. این مخصوصا در ورزشکارانی که سن بالاتری دارند بروز بیشتری دارد شاید به این دلیل که فکر می کنند چون سنشان بالاتر است پس نباید اشتباه کنند و یا اجازه اشتباه کردن ندارند. این ترس از شکست ناشی از بالابردن انتظارات و بعضا انتظارات غیر واقعی از خود در رقابت و مسابقه است. فکر کردن به این مسائل غالبا برعکس موجب کاهش عملکرد می شود مگر اینکه ورزشکار ذهنی قوی داشته باشد. 


     3. ورزشکار در تمرین عملکرد بهتری نسبت به زمان مسابقه و رقابت دارد

       اگر ورزشکاری در تمرین فوق العاده عمل می کند ولی در مسابقه عملکرد ضعیفی دارد و همیشه هم این رابطه برقراره یعنی ورزشکار دارای بلوک ذهنیه. در واقع ورزشکار در تمرین به این دلیل آرامش بیشتری دارد که روی کسب نتیجه و یا به دست آوردن هدف خاصی تمرکز ندارد. ولی در مسابقه این برعکسه. به عنوان مثال تیراندازان تلاش می کنند 10 بزنند اما برعکس تیرشان به 10 اصابت نمی کند و مثلا می گویند تیرانداز حلقه 10 را گم کرده یا lose the 10 ring. وقتی تمرین می کنید اگرچه دوست دارید همه تیرهای شما به 10 اصابت کند اما در هر حال اسمش تمرینه نه مسابقه. اما در مسابقه شما حتما برد لازم دارید. 


     4. پرهیز از تمرین و ترک رشته ورزشی 

        بسیاری از ورزشکارانی که اقدام به از زیر تمرین در رفتن می کنند و یا در کل رشته ورزشی که روزی بهش علاقه داشتند را می بوسند و کنار می گذارند به دلیل کمال گرایی در آن ها است. اگر چه اضطراب در ورزش معمول است و خودش را به صورت عصبانیت و یا عصبی بودن قبل از مسابقه نمایش می دهد اما اگر باعث ایجاد پریشانی ذهنی شدید در ما بشود، انوقت ذهن به صورت طبیعی تلاش می کند تا از انجام آن فعالیت دور بشود چون می بیند فعالیت مذکور باعث شده تا دیگه آرامش قبلی وجود نداشته باشد و مثلا شما امدید از تیراندازی لذت ببرید ولی حالا تارگت پنیک شدید و دیگه نه تنها لذت نمی برید بلکه اعصاب هم ندارید و یک بند هم عملکردتان فراز و فرود دارد و در نتیجه با خودتان می گویید دیگه صرف نداره ادامه بدم و می رم به همان کنج آرامش. اما هر چقدر از انجام کار و به قول معروف مواجهه به مسئله خودداری کنید، مثلا ترس ناشی از شکست در ذهن شما بزرگ تر و ترسناک تر می شود که باعث می شود تا شما دوباره از انجام کار بیشتر و بیشتر دوری کنید که به معنی افتادن در یک دور باطله. دلیل این ترس از مواجهه هر چیزی می تواند باشد که قبلا مفصل صحبت شد مثلا باخت در یک مسابقه و یا ترس از شکست یا عدم عملکرد خوب و استاندارد، عملکرد خوب و بدون اشتباه و یا حتی ترس از مسخره شدن توسط دیگران. در هر صورت ورزشکار فکر می کند که اجتناب از تلاش کردن خیلی راحت تر از مواجهه شدن با این ترس هاست. 


     5. ورزشکاران احساسی 

       ورزشکارانی که خیلی احساسی هستند، اگر عملکرد خوبی نداشته باشند به سرعت از خودشان عصبانی و ناامید می شوند. احساسی ها خیلی هم کمالگرا هستند و عملکرد ضعیف برای آن ها قابل هضم نیست و حتی اشتباهات کوچک در ذهن آن ها بسیار فاجعه باره. این ورزشکاران می جنگند تا از اشتباهات قبلی خودشان عبور کنند و روی زمان حاضر تمرکز دارند. البته از انجایی که احساسی هستند موقعیت های جالبی را تجربه می کنند. مثلا در مسابقه ای می بازند و بعد از لحظه شکست تا جلسه بعدی تمرین، آتش درون شعله می کشد تا خیلی تمرین کنند و دفعه بعد موفق بشوند ولی خیلی از این ورزشکاران با خاموش شدن آتش درون مواجه می شوند. 


      .... و اما ادامه ماجرا با ارائه راه حل 

             روان شناسان یکسری متدها و روش هایی را برای حل این معضل مطرح کردند. چند تا از این متدها را مرور کنیم : 

         الف) تصویرسازی 

            خوب تصویرسازی فرآیند انجام ذهنی یک فعالیت فیزیکی است در حالی که از تمام حواس و باز آفرینی مراحل کار در ذهن استفاده می کنید. تصاویر ذهنی باید حواس مختلفی را به کار بگیرند و آن فعالیت را در ذهن و توسط چشم ها تجسم کنند. این کار باعث افزایش مهارت و تمرکز در شما می شود و باعث به نوعی کاهش اضطراب در شما می شود. تصاویر ابزار قدرتمندی هستند زیرا فعالیت مغز شما در هنگام تجسم شبیه فعالیت آن در هنگام انجام فیزیکی آن فعالیت است. این تمرین تصویرسازی باید قبل، در حین و بعد از انجام تمرین فیزیکی دنبال بشود. چون در این تمرین شما عملکرد موفقیت آمیز را مجسم می کنید در نتیجه اعتماد به نفس شما در انجام فعالیت بهبود پیدا می کند و این مسئله کمک می کند تا از مانع ذهنی رها بشوید. 


     ب) تعیین هدف 

      تعیین هدف یک رویکرد سیستماتیک برای عملکرد و تفکر از راه های هدفمند برای دستیابی به دستاوردهای خاص است. تعیین هدف با افزایش تمرکز، تلاش  و انگیزه، بر رفتار ورزشکار تاثیر می گذارد، اضطراب را کاهش می دهد و انگیزه و اعتماد به نفس را افزایش می دهد. تعیین هدف می تواند به ورزشکاران کمک کند تا از طریق شکستن فعالیت های پیچیده به فعالیت های ساده ی قابل کنترل، از مانع ذهنی دور بشوند. همین تازگی یک مطلب در مورد تعیین هدف در تیراندازی با کمان  ترجمه کردم و گذاشتم، می توانید به آن مراجعه کنید. بعد از اینکه موفق شد کارهای کوچک ولی قابل کنترل را انجام بدهد، اجام فعالیت پیچیده هم برایش امکان پذیر می شود. در نتیجه عملکرد او بهبود پیدا می کند. 


        ج) ریلکس کردن

      ریلکس بودن یا آرامش مهارت مهمی در ایجاد تسلط است زیرا استرس همانطور که قبلا اشاره شد باعث ایجاد موانع ذهنی می شود. روان شناسان معتقدند که افراد نسبت به استرس پاسخ می دهند که شامل پاسخ شناختی یعنی هجوم افکار مخرب و پاسخ روانی و فیزیولوژیکی است. آرامش جسمی راهی برای کاهش واکنش به استرس و کنترل هدفمند بدن برای آرامش بیشتر است. این آرامش باعث کاهش yips و یا تنش عضلانی می شودو علایم بدن در مورد موقعیت استرس زا را کاهش می دهد مثل کاهش ضربان قلب. همچنین از تکنیک های تمدد اعصاب می توان به عنوان یک واکنش لحظه ای در زمان مسابقه، برای صرفه جویی در انرژی قبل از تمرینات و همچنین در زمان استراحت بین دو کوالی یا حذفی استفاده کرد. یک تکنیک استفاده از تنفس عمیق برای کاهش تنفس سریع ناشی از استرس است که ضربان قلب را هم کاهش می دهد. روش دیگر انقباض عضلات و سپس انبساط و ریلکس کردن آن ها است. 


      د) کمی هم تفریحی فعالیت کنید

          بسیاری از ورزشکاران وقتی فعالیت خودشان را شروع می کنند برایشان جنبه تفریحی دارد و از آن لذت می برند. اما زمانی که فعالیت جدی می شود و برای آن ها جنبه شغلی پیدا می کند، فشار زیادی را هم احساس می کنند. ورزشکاران زمانی که تفریحی تمرین می کنند بهترین عملکرد را دارند زیرا در چارچوب ذهنی آرام تری تمرین می کنند. 


        ه) تمرین را شبیه مسابقه کنید

        این یکی از راه حل هایی هست که به صورت طبیعی برای همه ورزشکاران توصیه می شود. در مورد تفاوت های ذهنیت ورزشکاران در زمان تمرین و مسابقه صحبت شده و همه ی ما این تفاوت ها را می دانیم. اما اگر در طول تمرین روی مهارت ها و رفع نواقص کار کنیم، وقتی به مسابقه می رسیم به مهارت های خودتان اعتماد می کنیدو تلاش کنید تا روی مسائل فنی زیاد فکر نکنید، این خیلی مهم هست. مثلا فکر کردن به ریلیز و نحوه انجام آن به سرعت کار شما را خراب می کند. پس در زمان تمرین حالت مسابقه را شبیه سازی کنید و روی مهارت ها کار کنید. 


     و) ایجاد آگاهی ذهنی 

        آگاهی ذهنی می تواند باعث تسلط شما به مسابقه بشود. این آگاهی ذهنی به ورزشکاران اعتماد به نفس، تمرکز و ثبات عملکرد می دهد و برای ورزشکاران درگیر با موانع ذهنی مفید هست، ورزشکارانی که احساساتی هستند، از اشتباه کردن پرهیز می کنند، و فراز و فرود زیادی دارند. این مهارت باعث می شود تا شما ذهن خودتان را فارغ از عملکرد گذشته و یا آینده مبهم، روی زمان حال و عملکرد فعلی تان متمرکز کنید. البته شاید نتوانید به سرعت به این مهارت برسید اما تلاش کنید آن را در طول زمان بهبود بدهید. 


     ز) از اشتباه کردن نترسید و سعی نکنید همه چیز را کنترل کنید

         اشتباه همیشه پیش می اد و قاعدتا گاهی باعث عدم موفقیت می شود به خصوص اگر در زمان مسابقه رخ بدهد. ولی وقتی اشتباه رخ داد دیگه نمی شود کاری کرد. دقت کنید که حتی اگر در زمان تمرین خیلی تلاش کنید تا زمان مسابقه اشتباهی رخ ندهد، باز هم امکان رخ دادن اشتباه را کاهش دادید. همه چیز تحت کنترل ما نیست. در زمان مسابقه عملکرد دیگران تحت کنترل شما نیست. پس روی عملکرد خودتان کار کنید و سعی نکنید توان خودتان را روی چیزی بگذارید که قادر به کنترل کردن آن نیستید. 


          ح) با یک متخصص صحبت کنید

     اکر می بینید هر کار می کنید فایده ندارد و به قول معروف مانع عملکردی ذهنتان خیلی قوی شده، به یک مشاور روان شناسی ورزش مراجعه کنید و با او صحبت کنید. که البته می تواند به عنوان راه حل نهایی برای خیلی از ورزشکاران قبل از رها کردن رشته ورزشی قلمداد بشود. 

         


       و اینک تفسیر نهایی  : 


        دکتر Kirby اما در کل نظر دیگری دارد و از انجا که با ورزشکاران زیادی مواجه بوده، به مطالب جالبی هم اشاره می کند. او به متدهایی مثل صحبت کردن با خود به صورت مثبت اشاره می کند و یا حتی تکنیک تجسم و تصویرسازی اما اینطوری بحث می کند که اگر از تکنیک تجسم استفاده می شود باید دقت بشود که این متد در مورد رویدادهایی که قبلا برای ورزشکار آسیب زا بوده اند، خیلی موثر نیست و روی همه جواب نمی دهد. در واقع بلوک ذهنی یک آسیب مغزی غیر قابل دیدن را ایجاد می کند که باعث می شود ذهن کاری را انجام بدهد که برای آن طراحی شده یعنی محافظت از خود! همچنین به راحتی نمی شود از تکنیک positive self talk به نفع ورزشکار استفاده کرد و یا negative self talk را حذف کرد چون همیشه همین مثبت فکر کردن موثر نبوده و حتی ممکن هست تصویر سازی برای برخی ورزشکاران دارای موانع ذهنی مضر هم باشد. 

       علاوه بر این ورزشکاران، مربیان و خانواده ورزشکار دارای احساسات عمیق در این مورد هستند به طوری که تصور می کنند همه چیز خراب شده و نمی دانند چطور همه چیز را به روال سابق برگردانند. این مسائل می توانند ذهن ورزشکار را به شدت تحت تاثیر قرار بدهند که شامل این موارد است : 

       اول : درگیری و ایجاد اصطکاک بین مربی و ورزشکار 

       دوم : ایجاد ناتوانی در ورزشکار حین رقابت و مسابقه 

        سوم : خجالت کشیدن (ناشی از عدم اجرای موفقیت امیز فعالیت ورزشی)

          چهارم : درگیری و اصطکاک با هم تیمی ها

             پنجم : اصطکاک و درگیری رفتاری و خلقی با اعضای خانواده 

             

              بسیاری از ورزشکاران به این مسائل اذعان دارند مثل «مغز من درست کار نمی کند» و یا » نمی توانم توضیح بدهم که چرا عضلاتم فریز و متوقف می شوند» و یا «می دانم دیگران هم به این مسئله دچار بوده اند .... اما احساس تنهایی می کنم.» بلوک های ذهنی پاسخی به یک رویداد استرس زا و آسیب زا است که باعث ایجاد پاسخی از نوع استرس پس از سانحه می شود. جالبه که بسیاری از ورزشکاران با وجود دوری و کنار گذاشتن رشته ورزشی خودشان اشاره می کنند به اینکه هنوز استرس بالایی را تجربه می کنند وقتی در مورد گذشته و انجام فعالیت ورزشی فکر می کنند. همچنین ورزشکارانی که به صورت موقت ورزش خود را کنار گذاشته اند، باز هم وقتی به آینده یعنی زمانی که دوباره مشغول به انجام فعالیت شوند، در مورد تجربیات آینده خود فکر می کنند. 

            توجه داشته باشید که مغز ما در واقع فعالیت خودش را انجام می دهد که وظیفه آن محافظت از ماست. بنابراین ورزش چون شامل فعالیت های چالش برانگیز هست، در نتیجه ممکن است از انجام آن دوری کند. بنابراین دقیقا ذهن یک ورزشکار مبتلا به موانع عملکردی داره به خوبی کار می کند و فعالیت طبیعی خودش را در پیش گرفته است. این ورزشکاران نیاز به حمایت بیشتر و بهبودی دارند بنابراین تلاش نکنید با یک بلوک ذهنی به شیوه ای نامتعارف مقابله کنید زیرا بسیار دردناک است و نتیجه ای هم حاصل نخواهد شد. 

        به جای آن به ورزشکار گفته می شود که همه متفاوت هستند و با هم فرق دارند، آرام باشد و در مسابقه برنده بشود. در واقع این روشی برای آرام کردن بلوک ذهنی در ورزشکار است که باعث می شود او با زمان حال ارتباط برقرار کند و با تمرکز روی عملکرد خودش، استرس کمتری داشته باشد. همچنین با رویکردی که در آن به ورزشکار گفته می شود نباید ضعف نشان بدهد، مخالفت می شود زیرا همه ما با ضعف هایی در زندگی خود مواجه هستیم و انکار یا مخفی کردن آن تنها با انسان آسیب می زند. همین بلوک های ذهنی و موانع عملکردی به ما یادآوری می کنند که ما آسیب پذیر هستیم. 

      به خاطر داشته باشید که مهارت ها هیچ وقت از بین نمی روند. مثل همان تنیسور که در ابتدای مقاله به آن اشاره شد. همین ترس از دست دادن مهارت ها، استرس را افزایش می دهد زیرا پی می برد که چیزی که برای آن هزینه کرده و زحمت کشیده حالا از بین رفته. پس موانع ذهنی به معنای از بین رفتن مهارت برای یک ورزشکار خوب نیست. پس به جای اینکه به از بین رفتن مهارت خودتان فکر کنید، به این فکر کنید که مهارتی که قبلا داشتید را دوباره جستجو و بازیابی کنید به این معنی که بدن شما هنوز توانایی های شگفت انگیزی دارد و شما فقط در حال کنترل استرس از راه های صحیح می باشید. پس هدف معقولی را در پیش بگیرید و با قراردادن خودتان در سطح معقولی از استرس، به دنبال بهبود خود باشید. 

         با این حال دقت کنید که ورزشکاران متفاوت هستند که با توجه به منشاء مانع عملکردی باید نسبت به دفع آن اقدام کرد. با این کار از احساسات، شخصیت و نقاط قوت خودتان اگاهی بیشتری پیدا می کنید، همچنین در مورد اسیب پذیری های خودتان بیشتر خواهید دانست. 


   

                                                                                                                                                                                          با تشکر 

ُString Clearance

                 سلام 


                  یکی از مواردی که می تواند در کسب امتیازات بالا به تیراندازان کمک کند همانا String Clearance می باشد. در مورد این مفهوم مقاله ای ترجمه نمودیم که اصل مقاله توسط آقای James Larven تالیف شده است. البته مطالب دیگری در همون آدرس وجود دارد اما متاسفانه فیلتر شکن نیاز داریم که اگر فیلتر شکن برای ویندوز سراغ دارید که اتفاقا توپ هم باشد، لطفا کامنت کنید. خوشبختانه چند مطلب دیگر که توسط Mr Larven نوشته شده است را پیدا کردم که می گذارم.  


           این مقاله به این صورت آغاز می شود که 5 عامل حداقل وجود دارد که چنانچه رعایت شود، به شما کمک می کند تا جمع تیر و در نتیجه امتیازات بالاتری به دست بیاورید که در ادامه توضیح داده می شود. 


        عامل اول : تجهیزات تیراندازی که البته درسته به روز بودن تجهیزات موثره اما یادتان باشد که همواره این تجهیزات فوق پیشرفته به درستی تنظیم هم شده باشند. 


       عامل دوم : ثبات در هدف گیری که بسیار مهم است که دست ثابت باشد در زمان هدف گیری که خوب ظاهرا در این مورد باید به اصول بیومکانیک توجه کرد. (خوشم می اد که هر سری مقاله می خونم، کلیدواژه های جدید می یابم.) 


     عامل سوم : در وضعیتی که روی هدف متمرکز هستید، ریلیز کنید. به این معنی که باید در زمان ریلیز و بعدش در مرحله دنبال کردن حتما دست در هدف ثابت بماند. واقعا هم جواب می ده، می توانید امتحان کنید. 


     عامل چهارم : تکنیک تیراندازی که روی اجرای صحیح و ثبات در زمان اجرای مراحل تیراندازی تاکید می کند که باید تا پایان، یعنی جایی که تیر روی هدف قرار می گیرد ادامه پیدا کند. 


     عامل پنجم : String Clearance . 

      در توضیح این مفهوم باید گفت که زه پس از ریلیز باید یک مسیر مشخص را طی کند که در طی این مسیر به چیزی برخورد نکند. این عامل ارتباط مستقیمی با تنظیم تجهیزات و تکنیک تیراندازی دارد. دقت کنید این مسئله بسیار مهم است. درسته که این دست کمان شما است که کمان را نگه داشته اما دستی که زه را می کشد هم در نحوه تیراندازی شما موثره. غالب مردم تصور می کنند که Clearance به معنی این است که پر تیر به عنوان مثال به کلیکر، دکمه فشار پلانگر (در کمان ریکرو) و یا اصولا بدنه کمان برخورد نکند اما موضوع ای است که در اینجا مفهوم Clearance به معنی عدم برخورد زه به بالاتنه، دست و لباس تیرانداز است یعنی زه بدون برخورد به هیچ عامل دیگری، رها شود و در نتیجه کمان هم صاف به سمت جلو حرکت کند. یعنی اگر زه به مثلا دست شما برخورد کند یا تکنیک شما ایراد داشته باشد، در نتیجه زه صاف رها نمی شود و در نتیجه کمان هم دچار حرکات اضافه می شود که روی حرکت تیر هم تاثیر خواهد گذاشت. 


       خوب حالا بریم سراغ کمان ریکرو 

         اقای Larven این مسئله را با حرکت انعطاف پذیر تیر به سمت چپ  راست که پس از ریلیز در کمان ریکرو ایجاد می شود آغاز می کند. همه ما می دانیم که حرکت تیر برعکس انچه در فیلم ها نمایش داده می شود دارای یک حرکت صاف نیست و پس از ریلیز به چپ و راست خم می شود. بعد مسئله فشار دادن زه به صورت توسط برخی کمانداران مطرح می شود که در اثر این کار، زه روی صورت آن ها جا می اندازه یا خراش ایجاد می کند و دردناک می شود و در نهایت آنها را مجبور می کند تا روی چانه و محل قرارگیری زه را با چسب بپوشانند. غافل از اینکه در نهایت فشار زیاد زه روی صورت باعث ایجاد اختلال در پرواز زه می شود. خوب یک عده از تیراندازان زه را روبروی صورت می گذارند و عده دیگه کنار صورت. این مسئله در مورد افرادی که زه را کنار صورت می گذارند مطرح می شود که ایا زه روی صورت فشار می اورد؟ منظورم این هست که زمانی که ریلیز انجام می شود درواقع زه مقداری به سمت عقب می اید و بعد رها می شود، خوب اگر خیلی روی صورت کشیده بشود، پس از ریلیز روی حرکت زه و در نتیجه تیر موثر هست. 

    موقعیت زه وقتی روبروی صورت است.


    موقعیت زه وقتی زه کنار صورت قرار می گیرد.


       آقای Larven نظر خودش این هست که مدلی که در آن زه روبروی صورت قرار می گیرد بهتر هست چون اینطوری زه تماس کمتری با صورت دارد و در نتیجه در حرکت طبیعی تیر، حتی اگر پس از ریلیز زه مقداری به عقب کشیده بشود، اختلالی ایجاد نمی شود. چیزی که نویسنده را به تایید این فرم هدایت کرده تقریبا دو مسئله است : 

             اول اینکه دقت کنید که تماس زه با صورت موجب انحراف به چپ تیرهای شما می شود و در نتیجه ممکنه این تصور برای شما ایجاد بشود که کمان تیون نیست. 

             دوم اینکه بازم دقت کنید چیزی که قضیه را بغرنج می کند این هست که فشاری که هر بار کماندار به زه وارد می کند و آن را در مرحله کشش کامل روی صورت قرار می دهد، در توالی تیراندازی متفاوت است. پس هر بار ممکن هست تیر شما کمی یا بسیار زیاد نسبت به مرکز هدف انحراف پیدا کند. 

         برای کامل تر شدن بحث، اقای Larven تصاویری از موقعیت ریلیز خانم «والوا»، یکی از قهرمانان کاپ را در مقاله اش قرار داده که از همین فرم استفاده می کند. 

کشش کامل 


لحظه رها سازی تیر 


          زه با حداقل تماس با صورت به سمت هدف می رود


          حالا ممکن هست که شما از استیل خودتان راضی باشید و خوب هم تیر بزنید. 



           و اما کمان کامپوند 

            آقای Larven معتقد هست که مسئله تماس زه با صورت در تیراندازان کامپوند بخصوص ان هایی که کمانشان let-off زیادی دارد بیشتر باشد. همینطور اگر طول کشش کمان خیلی بلند باشد در اینصورت زه با صورت تماس بیشتری پیدا می کند که پس از ریلیز باعث انحراف زه از مسیر اصلی خودش می شود. معمولا اعتقاد بر این هست که زه جایی قرار بگیرد که تماس با صورت کم باشد. در عکسی که در مقاله قرار داده شده است به وضوح این مسئله مطرح شده است. 

    در اینجا یک خط قرمز را می بینید که به صورت فرضی رسم شده و نشان می دهد که زه چقدر از جایی که باید باشد منحرف شده است. 


     برخلاف کمان های ریکرو در کمان های کامپوند شاهد حرکت تیر به سمت بالا و پایین هستیم و فقط وقتی از کامپوند بربو استفاده می شود هر دو حرکت تیر به سمت بالا و پایین و همچنین چپ و راست را خواهیم دید. تقریبا همان مسئله که با دست زه در کمان ریکرو داشتیم ممکن هست با ریلیز مکانیکی در کمان کامپوند هم داشته باشیم. در هر صورت باید از دستگاه ریلیزی استفاده بشود که خیلی باعث تماس زه به صورت نشود. 



        مشکلات عمومی مربوط به clearance در کمانداران ریکرو و کامپوند 

      اول اینکه قبلا هم گفتم در هوای مرطوب و بارانی که مجبور هستیم بادگیر، کاپشن و یا پانچو بپوشیم، باید دقت کنیم که این پوشش روی حرکت زه تاثیر نمی گذارد. مثلا پانچو را باید بوسیله چسب یا بند یا هر چیزی مهار کرد. 

       دوم اگر از محافظ سینه استفاده می کنید دقت کنید که آن را درست ببندید تا سر جای خودش محکم باشد در غیر اینصورت ممکنه حرکت کند و یا روی حرکت زه تاثیر بگذارد. 

      سوم : ممکن هست به سمت عقب مایل شده باشید. در اینصورت هم باز به دلیل انحنای بدن به عقب متاسفانه زه به بدن برخورد می کند و تیرتان مسیر صافی را طی نمی کند. در اینصورت باید به اصول اولیه برگردید و دقت کنید که وزن بدن چطور باید روی پاها تقسیم بشود. وزن بدن باید به طور مساوی روی پاها تقسیم بشود و حتی به گفته نویسنده پای چپ در تیراندازان چپ دست و پای راست در تیراندازان راست دست باید 10 درصد وزن بیشتر را روی خودش داشته باشد. در کشش کامل باید 60 تا 70 درصد وزن بدن روی قسمت گوشتی زیر انگشتان پا باشد (در شکل پایین نمایش داده می شود که بهش می گن Ball) و 30 تا 40 درصد وزن روی پاشنه باقی بماند. 



             ایشان همچنین این مسئله را مطرح می کنند که برای اطمینان از ایجاد وضعیت صحیح، باید 70 درصد عمل توزیع وزن خودتان را در مرحله پیش از کشش کامل انجام بدهید چون با کشش کامل کمان، عملا وزن روی دو پا به صورت مساوی تقسیم می شود. 


           در انتهای این مقاله به مسئله برخورد زه با محافظ دست مطرح شده و دلیل آن را چرخش بازوی دست کمان به صورت نادرست می دانند. بنابراین باید چرخش بازو به شکل درست انجام شود تا زه به ساعد و بازو برخورد نکند. 


             باز هم در انتهای این ترجمه اشاره می کنم که این ها نظرات نویسنده است و شاید از اساس مربی شما نظر دیگری داشته باشد. 


                                                                                                                                                                                                                                            با تشکر 


تعیین هدف در تیراندازی با کمان

   سلام 


    تعیین هدف در تیراندازی با کمان یکی از آن مقالات خوبی بود که چند روز پیش ترجمه کردم. بنابراین گفتم براتون بذارم ببینید شاید که مورد استفاده دوستان واقع شود که البته می دونم همه شما در تعیین اهداف بسیار ماهر هستید و نه تنها در تیراندازی بلکه در سایر موارد زندگی، موفق می باشید. تنها نکته برای شما احتمالا مسئله آینده پژوهی خواهد بود همانطور که «سنکا»، مربی نرون گفته است چنین سخنی را که معنی اش این می شود :  ایندگان ما را سرزنش خواهند کرد که چطور وقایع آینده را که به وضوح نشانه های آن در زمان حال وجود داشت، نتونستیم ببینیم. انگلیسی اش می شه Future Studies .

در واقع این مقاله برای آن دسته از عزیزان هست که شاید هنوز در مورد هدف گذاری در تیر و کمان آگاهی زیادی ندارند.بریم که مقاله را داشته باشیم . 


 

تعیین اهداف در تیراندازی با کمان 


مربیان غالبا بر روی این اهداف تمرکز می کنند : 

1. توسعه دادن فرم خوب در تیراندازان.

2. فرم خوب منجر به اجرای دقیق تیراندازی می شود.

3. اجرای دقیق فرم خوب منجر به ایجاد گروه های تیر با فاصله کمتر در هدف یا فیس می شود.

4- گروه های تیر با فاصله کمتر منجر به کسب امتیازات بالاتر می شوند.

 


اهداف مبتنی بر فرآیند:


انتخاب بهترین هدف زمانی اتفاق می افتد که در موقعیتی  اتخاذ شود که قبلاً در آن ماهر یا باتجربه نبودید. شما به عنوان یک تیرانداز متوسط، مهارت و تجربه دارید اما هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری دارید، بنابراین ما همچنان بر این نوع تعیین هدف تمرکز خواهیم کرد.

 



اهداف مبتنی بر فرآیند را به عنوان عادت ها یا فعالیت ها در نظر بگیرید.


در نهایت شما انتظار دارید که این عادت ها و تکرارها منجر به نتایج شود اما در ابتدا هدف شما باید صرفاً ایجاد این عادت باشد! آن وقت است که تمرکز خود را به نتایج حاصل از عادت ها معطوف می کنید.

بگذارید بگوییم شما در حال یادگیری چگونگی بازی فوتبال هستید. اگر در مورد چگونگی انجام آن چیزی ندانید، نمی توانید هدف واقع بینانه ای تنظیم کنید. در ابتدا شما باید برخی اهداف مبتنی بر فرآیند را تنظیم کنید. به عنوان مثال شما تصمیم می گیرید که در هفته، زمان معینی را صرف کار کردن روی نمونه هایی از کتاب راهنما کنید. حتی نمی توانید در مورد زمان اتمام کتاب هدف، نتیجه تعیین کنید زیرا نمی دانید چه مدت طول می کشد! شما در این موضوع خیلی تازه کار هستید و همانطور که می دانید همه اهداف خوب، یک مولفه مبتنی بر زمان دارند.

بنابراین اگر واقعاً از قبل در فوتبال مهارت دارید و به خود می گویید که: "من هفته آینده هر روز 30 دقیقه توپ را دریبل می کنم"، نیازی نیست که یک هدف فرایند محور داشته باشید. شما می توانید به اهداف مبتنی بر نتیجه بپردازید مانند: "من در هر بازی 5 گل در 4 هفته آینده و بدون مصدومیت برای خودم می زنم و یا برای سایر بازیکنان موقعیت گل خواهم ساخت."

سرانجام هرگاه در کاری باتجربه شوید، به سمت اهداف هدایت شده خواهید رفت. اهداف مبتنی بر نتیجه، تقریباً فرایند رسیدن به هدف را نادیده می گیرند - آنچه در حال حاضر مهم است نتیجه هدف است! شما می توانید از اهداف مبتنی بر نتیجه برای چیزهایی که به شما پول می دهند استفاده کنید.

 

 

مدیریت ذهنی - سیستم تعیین هدف


مرحله شماره 1 - "رویایی را تعیین کنید که ارزش دارد زندگی خود را برای آن بگذارید"


به نظر شما چه چیزی از آنچه انجام داده اید، شایسته گفتن به بچه ها یا نوه هایتان است؟ تعیین این هدف به شما کمک می کند تا به شخصی که قرار است باشید و آنچه در زندگی خود انجام داده اید تبدیل شوید. این در مورد زندگی شما و خوشبخت بودن است که در آن ریسک کرده اید. خودتان را برای عملکردی که در آن برنده مسابقات می شوید، آماده کنید اما بدانید که در حقیقت شاید نتوانید برنده شوید زیرا فقط چیزهای زیادی که می توانید آن ها را کنترل کنید را تحت تسلط دارید اما نمی توانید عملکرد دیگران را کنترل کنید.

از خود بپرسید برای تبدیل شدن به آنچه می خواهید، به چه چیزی نیاز دارید و برای تحقق این هدف چه باید بکنید؟ برای دستیابی به آن هدف نیازی به در خطر افتادن صداقت نیست؟ بنابراین یادتان باشد که چگونه به سمت هدف گام بر می دارید. همچنین مهم است که می خواهید روح خود را پاک و سالم نگه دارید. چیزی را انتخاب کنید که واقعاً بر توانایی پرتاب تیر شما تأثیر بگذارد. آن را با جزئیات توصیف کنید و بگویید که چگونه به آن دست خواهید یافت.

 

تعیین اهداف خود: بر اهداف مبتنی بر روند تمرکز کنید.

در اینجا مثالی در مورد تعیین هدف کوتاه مدت و قابل دستیابی وجود دارد:

"من می خواهم بدون توجه به نمره ام، نگرشی آرام، متمرکز و مطمئن داشته باشم. قبل از هر بار شلیک به خودم یادآوری می کنم که بیشترین توجه را به این تیر داشته باشم. اگر روی تیرهای گذشته یا آینده حواسم پرت شود، قبل از شروع پرتاب تیر، ذهنم را پاک می کنم. نفس عمیق و آهسته می کشم در حالی که فکر می کنم "این تنها تیر است که می توانم آن را کنترل کنم و تمام توجه خود را به آن معطوف خواهم کرد." بهترین امتیاز 10 و بدترین حالت امتیاز 1 است اما نگرش خود را در طول تمرین یا تمام روز بهتر می کنم. من این کار را برای تمرین امروز انجام خواهم داد. "

 

 

 

 

نمونه ای از اهداف بلند مدت:

"من می خواهم در زمان شش سال آینده و در زمان فارغ التحصیلی از دانشگاه، مهارتهای تیراندازی در سطح المپیک را بدست آورم و آرزو دارم 6 روز در هفته و حداقل 3 ساعت در روز تمرین کنم."

 

سوال :

تعیین نوع هدف :  (اهداف بلند مدت یا کوتاه مدت) در یک دوره تمرینی، چه کاری انجام خواهید داد؟


مراحلی که کوتاه مدت هستند، در صفحات بهبود مهارت ها و پیوست های پروژه برجسته خواهد شد. ما همچنین در مورد اهداف کوتاه مدت را مورد بحث قرار خواهیم داد.


 

 

مرحله شماره 2 - "تصمیم بگیرید چه زمانی می خواهید به هدف برسید؟"

زمان با هدف مرتبط است، ممکن است لازم باشد انعطاف پذیر باشید، در ابتدای راه، ممکن است از هدف چیزی در ذهن داشته باشید که چه مدت طول می کشد تا به وضعیت مطلوب خود برسید اما وقتی اهداف کوتاه مدت خود را طی می کنید، دستیابی به هدف بلند مدت ممکن است دست کم گرفته شود بنابراین ممکن است مجبور شوید تاریخ مورد نظر خود را طولانی تر کنید و آن را به تعویق بیندازید اما نباید به خاطر آن خودتان را شکست خورده بدانید. مهم عبور از خط پایان است!

 

سوال:

چه زمانی می خواهید به هدف خود برسید و فکر می کنید ممکن است چه مدت زمان صرف شود؟

 




مرحله شماره 3 - "لیست ارزش هدف"


هدف باید چیزی باشد که شما بخواهید نه آنچه شخص دیگری برای شما می خواهد.

وعده سود، ترس از دست دادن یا درک روند و بهتر شدن، انگیزه شما چیست؟ این را تعیین کنید و بتوانید خود را برای رسیدن به همه اهداف مورد نظر آموزش دهید. هدف باید به اندازه کافی بزرگ باشد تا شما را قادر به تغییر عادت یا نگرش های قبلی کند. اگر هدف شما خیلی کوچک باشد، به احتمال زیاد وقتی به آن رسیدید، به اندازه کافی راضی نخواهید بود.


سوال:

لیست ارزشمندی هدف : چطور قصد دارید عادات خود را تغییر دهید؟






مرحله شماره 4 - "صادقانه موانع موجود در راه خود را ارزیابی کنید"

 

  1. سوال :
  2. چرا در حال حاضر هدفی ندارید؟
  3. نیاز دارید تا چه مطالبی را یاد بگیرید؟ آیا نیاز به مهارت های جدیدی وجود دارد؟
  4. چه تجهیزات، فرصت های آموزش یا تجربیات رقابتی در مسابقه مورد نیاز هستند؟
  5. چه عادات و یا ویژگی هایی باید در شما تقویت شود تا به اهداف خود برسید؟

 

"شما تقریبا همیشه باید چیز خوبی را رها کنید تا جایی برای یک چیز عالی فراهم کنید!"

سوال:

چه چیز یا چیزهایی را باید از دست بدهید تا بتوانید در تیراندازی ماهر شوید؟

 

 




مرحله شماره 5 - "برنامه شما برای رسیدن به هدف چیست؟"


تفاوت بین آرزو و هدف این است که شما برای هدف برنامه می نویسید. تهیه برنامه کمک می کند تا از همه موانع رسیدن به هدف عبور کنید. برنامه ریزی همیشه باعث صرفه جویی در وقت و جهت دهی به فعالیت ها می­شود. شما همیشه نمی­توانید موانع را ببینید اما این همان چیزی است که ما بزرگسالان آن را تجربه می کنیم. شما نیز با گذشت زمان تجربه کسب خواهید کرد و می­توانید برای آن برنامه ریزی کنید.


سوال :

برنامه شما برای رسیدن به هدفتان چیست؟

 

 

 

 

 

مرحله شماره 6 - "قبل از ادامه کار ، برنامه خود را ارزیابی کنید."



  1. سوال :
  2. چطور پیگیری این هدف می تواند روی سایر اولویت هایم در زندگی تاثیر بگذارد؟
  3. افرادی که به آنها اهمیت می دهم چگونه تحت تأثیر این طرح قرار می گیرند؟
  4. ایا هدف انتخابی با ارزش های اساسی من در زندگی همسویی دارد؟
  5. آیا اعتقاد دارم که این برنامه ریزی موثر خواهد بود؟
  6. آنچه به دست خواهم آورد، ارزشش را دارد؟

 

اگر هر بخشی از این طرح باعث ناراحتی شما شود ، فقط ممکن است لازم باشد که بخشی از برنامه را اصلاح کنید.

 

 



مرحله شماره 7 - "برنامه خود را تنظیم کنید."

تنظیم برنامه، تعهدی را به روند برنامه ریزی اضافه می کند. اگر زمان انجام کار را در تقویم محدود کنید، وزن آن را برای انجام تعهدات بیشتر می کنیم. ما می خواهیم متعهد شویم که امسال در مورد روند پرتاب تیر، اطلاعات بیشتری کسب کنیم و بتوانیم آن را بهتر اجرا کنیم بنابراین می­خواهیم آن را وارد سیستم کنیم.

انجام کار به یک مسئله همراه با صداقت تبدیل می شود، ضبط وظیفه، نوید انجام آن کار را تا آن تاریخ می دهد. اینکه شخصی باشید که می تواند به خودش قولی بدهد و به آن عمل کند، یک ارزش اساسی برای همه برندگان است. تا زمانی که اهداف در یک تقویم قرار بگیرند، تعهد برای دستیابی به موفقیت زیر سوال نمی رود.


سوال:

چطور هدفم را دنبال و برنامه ریزی می کنم؟

 

 



مرحله شماره 8 - "اکنون شروع کنید."


شما اکنون آماده رفتن هستید. فوراً شروع کنید. شک نکنید. اگر منتظر شروع کار در شرایط بهتر باشید، اوضاع بهتر نخواهد شد. تلاش با کیفیت بالا و به طور مداوم در طول زمان را انجام دهید و می توانید هر کاری که آرزو دارید انجام دهید.

"وقت را تلف نکنید و در حال حاضر اولین مرحله از برنامه خود را اجرا کنید."

 

 



 

مرحله شماره 9 - "قبل از رسیدن به هدف خود همیشه هدف جدیدی تعیین کنید تا جای آن را بگیرد."


اگر منتظر بمانید تا هدف خود را قبل از تعیین هدف جدید به اتمام برسانید، جهت و انگیزه خود را از دست خواهید داد. اگر چیز دیگری برای تعیین هدف ندارید ممکن است دچار حالت افسردگی شوید. این احساسات ممکن است حتی بدون دانستن آن روی شما تاثیر بگذارد، گاهی اوقات معتقدم به همین دلیل است که اکثر مردم واقعاً از چند وظیفه ای لذت می برند.


سوال:

آیا هدف دیگری را در ذهن خود ترسیم کرده ام؟

 

 



مرحله شماره 10 - "تا آخر بمانید و چیزهای با ارزش تری را به دست آورید."


تعجب نکنید که در راه رسیدن به هدف خود، مطلب دیگری را کشف کنید. مورد جدید ممکن است برای شما معنایی بیش از آنچه برای دستیابی به آن تلاش می کنید داشته باشد، این تجارت کردن یا به دست آوردن چیزهای با ارزش تر نامیده می شود.

اگر با هدف جدید تجارت کنید، باید هدف اول خود را کامل درک کرده باشید. یافتن یک هدف جدید که برای شما با ارزش تر از هدف اول باشد، می تواند بسیار سودمند باشد اما مراقب باشید که هدف فعلی خود را با هدفی که دستیابی به آن راحت تر است مبادله نکنید. اگر این کار را انجام دهید ممکن است از انتخاب خود پشیمان شوید.

شما ممکن است به چیزهای زیادی علاقه مند باشید که هدف گذاری در همه آنها به زودی باعث اتلاف وقت و منابع موجود می شود. اولویت بندی مهم است، تهیه لیستی از تمام کارهایی که می خواهید انجام دهید شروع خوبی است، سپس مهمترین مورد را انتخاب کنید و در مورد آن اقدام به برنامه ریزی کنید. اگر زمان باقی بماند، می توانید چیز دیگری را از لیست خواسته ها اضافه کنید.



سوال:

در مورد خود چه چیزهایی را آموختید؟



 

 


                                                                                                                    موفق باشید

کتابچه راهنما


     سلام 


      بخشی از یک کتابچه را  اپلود کردم. بخوانید خوبه براتون 

                                                   از اینجا   دانلود  نمایید. با رعایت قوانین !CopyLeft

خود گفتاری

      سلام 


            پیش خودم گفتم برای اینکه از تکرار تارگت پنیک بیاییم بیرون (که البته بحث در موردش زیاده و از منظر روان شناختی دارم قضیه را پیگیری می کنم)، در مورد خود گفتاری یا صحبت کردن با خود، مطلب بذارم و در پست بعدی دوباره بریم سراغ روان شناسی تارگت پنیک. بنابراین یک عدد مقاله ترجمه نمودم که امیدوارم خوب باشه. 

 

              خودگفتاری به عباراتی گفته می شود که ورزشکاران در آن خود را خطاب قرار می دهند. این ممکن است به بیان ناخودآگاه کلمات  یا اشکال خودآگاهانه ای از کلمات اطلاق شود. اگرچه چنین عباراتی را می توان با صدای بلند بیان کرد اما بیشتر شامل صحبت های شخصی به صورت صدایی خاموش در ذهن فرد است که مخفیانه بیان می شود. ماهیت خودگفتاری می تواند بیانگر گفتارهای مثبت (به عنوان مثال من می توانم این کار را انجام دهم) یا منفی (به عنوان مثال هیچ وقت موفق نمی شوم) باشد. با این حال یک عنصر تفسیری نیز در ارتباط با خود گفتاری وجود دارد که خاص است و احتمالاً مهمتر از محتوای اظهارات خود به خودی است. به عنوان مثال در حالی که دو ورزشکار در هنگام خستگی ممکن است یک عبارت مشابه را با خود بگویند (به عنوان مثال یکی بگوید که این کار سختی است) و ممکن است اظهارات را به عنوان نشانه ای برای کنار گذاشتن فعالیت ببیند، دیگری ممکن است آن را به عنوان نشانه ای از شدت فعالیت تفسیر کند  و انرژی بیشتری برای انجام کار در سطح مناسب ادامه فعالیت صرف کند. در ادبیات تحقیق گاهی اوقات از خود گفتاری به عنوان سخنرانی خصوصی، تمرین کلامی یا گفتگوی درونی یاد می شود.


             اگرچه تشویق ورزشکاران به استفاده از انواع خاصی از گفتگو در محیط ورزشی امری عادی است اما در مقایسه با سایر مهارتهای ذهنی، خود گفتاری با رویکرد سیستماتیک تر نسبتاً کمتر مورد تحقیق بوده است. برخی تحقیقات اولیه اثرات آموزش ورزشکاران در استفاده از خودگفتاری به عنوان بخشی از آموزش مهارتهای ذهنی بزرگتر را شامل می شود که شامل آموزش مهارتهایی مانند تصویرسازی ذهنی، آرامش و تعیین هدف است. چنین مطالعاتی شواهدی را در رابطه با استفاده از بسته های مهارت های ذهنی ارائه می دهد اما به محققان اجازه نمی دهد اثر هر مهارت ذهنی فردی را شناسایی کنند. با این حال تحقیقات اخیر بیشتر فقط در مورد خود گفتاری متمرکز شده است. بررسی های سیستماتیک تحقیق در مورد خود گفتاری تأیید کرده اند که این مهارت می تواند در افزایش عملکرد موثر باشد و این مزایا در ورزشها یا وظایف و سطح مهارتهای مختلف وجود دارد.




            ساختار خود گفتاری 

        می تواند از حرکات بدن تحت عنوان "ایما و اشاره" (مثلاً سر)، عبارات خاص (به عنوان مثال رسیدن به هدف) تا جملات کامل را در بر بگیرد. صرف نظر از این اکثر این جملات شخصی به صورت مختصر است. در ادبیات تحقیق پیشنهاد شده است که محتوای مداخلات خود گفتاری (به عنوان مثال برنامه های آموزش خود گفتاری) باید به چند اصطلاح آوایی ساده محدود شود که به صورت منطقی با مراحل حرکتی یکپارچه برای اجرای موفقیت آمیز فعالیت مرتبط است. هنگام استفاده از این توصیه ها، داده هایی در این تحقیقات در پذیرش این ادعاها ایجاد کرده است. به عنوان مثال گفتن کلمات آموزشی خود گفتگویی مانند تقسیم و چرخش، نمایانگر جدا شدن پا برای ایجاد ستونی محکم و چرخش شانه ها برای کنترل سر راکت، دقت والی را در تنیس افزایش می دهد. حتی اگر بیشتر این تحقیقات از جمله انگیزشی کاملاً ملایم و منفی استفاده کرده باشند، شواهد ثابت وجود دارد که استفاده از این عملکرد سودمند است. این نشان می دهد که استفاده از خود گفتاری فراتر از استفاده از کلمات مبتنی بر حرکت، برای سازماندهی و اجرای سریع الگوهای حرکتی فنی است.


         با درک اینکه آموزش بیشتر در مقابل اشکال انگیزشی گفتگوی شخصی، ممکن است بسته به ویژگی های فعالیت انجام شده، به شکل متفاوتی بر اجرای فعالیت تأثیر بگذارد، یک فرضیه تطبیق در ادبیات تحقیق در مورد خود گفتاری ارائه شده است. این مقاله بیان می کند از آنجا که گفتگوی خود آموزنده به ورزشکاران کمک می کند تا روی علائم مربوط به وظایف تمرکز کنند بنابراین برای کارهای وابسته به تکنیک و دقت، باید موثرتر از خودگفتاری انگیزشی باشد. برعکس گفتگوی خود انگیزشی برای اجرای وظایف ناخوشایند و مبتنی بر قدرت باید موثرتر از گفتگوی خود آموزنده باشد زیرا به بازیگر کمک می کند تا ذهنیت مناسب تری را منعکس کند که اعتماد به نفس داشته باشد و یک حالت خلقی مثبت را در خود ایجاد کند. در حالی که شواهدی وجود دارد که این فرضیه را تأیید می کند، در حال حاضر ادبیات موجود در این زمینه نشان می دهد که دوام یا استحکام اثرات مختلف مفید این فرضیه مورد سوال است. به عنوان مثال بیشتر مطالعات، فوایدی برای هر دو نوع گفتگوی با خود دارند اما تفاوت واضحی بین گفتار خودکار "matched" و "unmatched" برای نوع کار ندارند.




         طبقه بندی خود گفتاری به عنوان یک عامل آموزشی یا انگیزشی از نظر عملکردی در تحقیقات مربوط به خودآموزی فعالیت ورزشی، موضوع جدیدی است. یک دیدگاه سنتی که در بین روانشناسان ورزشی هنوز هم رایج می باشد این است که گفتگو با خود مثبت نسبت به گفتگو با خود منفی تشویق می شود. برای این منظور تعدادی از تکنیک های ذهنی (به عنوان مثال توقف فکر کردن، بازسازی ساختار شناختی) در ادبیات کاربردی حمایت شده است. با توجه به علاقه آشکار به این جنبه از گفتگو با خود، عدم وجود آزمون آزمایشی قابل توجه است. با این وجود تحقیقات موجود این عقیده را تأیید می کند که گفتگو با خود مثبت می تواند منجر به افزایش عملکرد شود گرچه برعکس این امر در مورد خودگفتاری منفی لزوماً صادق نیست.


           بنابراین یک زمینه کلیدی که باید در نظر گرفت این است که تفسیر مجریان از صحبت در مورد خود، ممکن است از محتوای آن اهمیت بیشتری داشته باشد. تحقیقات اولیه در مورد خودگفتگویی ورزشکاران نشان داد که برخی از ورزشکاران با استفاده از خود گفتگویی منفی به خودشان انگیزه می دهند. اگرچه تأثیرات انگیزشی تفکر منفی فقط در برخی شرایط خاص توسط برخی از ورزشکاران قابل درک است اما این یافته ها بر اهمیت بحث در مورد چگونگی دیدگاه و پاسخ دادن یک ورزشکار به گفتگو با خود به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از کار با خودش تأکید می کنند. به عنوان مثال اگر یک ورزشکار بسیار مقاوم، از گفتگوی منفی و انتقادی نسبت به خود استفاده کند تا تلاش خود را افزایش دهد یا به دنبال افت عملکرد خود و ایجاد توجه دوباره به فرآیند فعالیت باشد، ممکن است یک استفاده کاملاً کاربردی از خود گفتاری باشد.

مطالعات اخیر مبتنی بر نظریه خود گفتاری، تفسیر این مسئله را با عمق بیشتری بررسی کرده است. تحقیقی از تئوری تعیین سرنوشت که توسط ادوارد دسی و ریچارد رایان (SDT) انجام شد نشان داده است که آیا خودگفتاری که به عنوان یک عامل فشار بر خود یا از خود حمایت کننده تفسیر می شود، می تواند نقشی مهم و تعیین کننده در انگیزش، احساسات و رفتار بعدی باشد؟ به طور خاص خودگفتاری که بر چشم انداز ورزشکار تأکید دارد، اطلاعات و بازخورد مربوط به صلاحیت او را در اختیار ورزشکار قرار می دهد و باعث تقویت احساس قدرت می شود، احتمالاً منجر به ایجاد اشکال مثبت تر از انگیزه، احساسات مثبت و درگیر شدن وظیفه مداوم می شود. برعکس خود گفتاری مبتنی بر فشار به خود که توانمندی شخصی را تضعیف می کند، احتمالاً منجر به عدم درگیری فعالیت و تأثیرات عاطفی منفی بیشتری خواهد شد. بنابراین یک خودآموز با عبارت مثبت (به عنوان مثال سر خود را ثابت نگه دارید) که توسط فرد تصور می شود تحت کنترل و فشار است، ممکن است در واقع عواقب منفی داشته باشد.




             یک مدل خاص ورزشی که توسط جیمز هاردی و همکارانش پیشنهاد شده و حول رابطه خود گفتاری با عملکرد متمرکز است و با دلایل تئوریک، خودگفتاری و مکانیسم های بالقوه ای که برای توضیح اثر عملکرد مشخص می شوند، مطالعه می کنند. به طور خاص این مدل تأکید می کند که هر دو عامل تفاوت فردی و متغیرهای موقعیتی می توانند بر استفاده ورزشکاران از خودگفتاری تأثیر بگذارند. فاکتور تفاوت فردی ممکن است شامل ترجیحات ورزشکاران برای پردازش اطلاعات، اعتقاد آنها به تأثیر خود گفتاری و همچنین خصوصیات شخصیت مانند خوش بینی، trait  anxiety (TA) و روان رنجوری باشد. متغیرهای موقعیتی شامل دشواری فعالیت، شرایط بازی (به عنوان مثال از دست دادن یک امتیاز مهم در یک بازی تنیس) و تأثیر دیگران (به عنوان مثال مربیان) است. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد ورزشکاران، خود گفتاری را از طریق نظرات و بازخورد مربیان ، مطابق با الگوهای رفتاری مبتنی بر یادگیری اجتماعی، مدلسازی می کنند.



مسیرهای تأثیرگذاری بر عملکرد

            از نظر سازوکارهایی که توضیح می دهند چگونه خود گفتاری ممکن است بر عملکرد تأثیر بگذارد، چهار مسیر اصلی برجسته می شوند:


  1. شناختی 
  2. انگیزشی 
  3. رفتاری 
  4. عاطفی 

1.

           اگرچه این موارد به عنوان مسیرهای جداگانه ای تصور شده است، اما به احتمال زیاد توضیحات زیربنایی به صورت ترکیبی کار می کنند.

دسته اول که مکانیسم های شناختی است به فرآیندهایی مانند پردازش اطلاعات، تمرکز، کنترل توجه و کانون توجه اشاره دارد. ورزشکاران گزارش می دهند که از خود گفتاری برای کمک به تمرکز و جهت دهی و تغییر مسیر توجه به جنبه های انتخابی و مهم مهارتهای اجرا شده استفاده می کنند. کلمات خاص در تغییر عمدی تمرکز در یک مورد به توجه به مورد دیگر، نقش دارند. همچنین برخی شواهد نشان می دهد که گفتگو با خود می تواند باعث کاهش حواس پرتی های درون محورتر مانند افکار تداخلی (به عنوان مثال افکار بی ربط به فعالیت مورد نظر، مانند اینکه برای شام چه چیزی می خواهم بخورم؟) در حین انجام مهارت های ورزشی است.


           از نظر مکانیسم های انگیزشی، خودگفتاری ممکن است با ایجاد تلاش بیشتر و / یا پایداری طولانی مدت، عملکرد را بهبود بخشد. به عنوان مثال گفتگو با خود ممکن است نوعی اقناع کلامی باشد و باعث افزایش اعتماد به نفس یک ورزشکار شود که به نوبه خود باعث می شود تلاش بیشتری برای مدت طولانی تری انجام دهند. با این حال تا به امروز آزمایش های کنترل شده، از نقش اعتماد به نفس در رابطه با خودگفتاری با عملکرد، به داده های مبهمی دست پیدا کرده اند. با این وجود استفاده از عبارات خاص خودگفتاری انگیزشی (به عنوان مثال من می توانم) منجر به افزایش سطح اعتماد به نفس ورزشکاران شده است. متناوباً، انگیزه و به نوبه خود عملکرد، ممکن است تحت تأثیر تفسیر خود گفتاری باشد به گونه ای که گفتگو با خود، به عنوان تقویت کننده توانایی و انتخاب مورد نظر مفید واقع شود و عباراتی که از خود انتقادی باشند، احتمالا موجب افزایش فشار به فرد و ایجاد اثرات مخربی خواهد شد. 


         مکانیسم های رفتاری یا بیومکانیکی که اساس تأثیر خود گفتاری بر عملکرد را تشکیل می دهند، شاید از پشتیبانی مشهود بیشتری برخوردار باشند. نشان داده شده است که تغییر در فرم و الگوی حرکتی ورزشکاران، در نتیجه استفاده از هر دو واژه نشانه (به عنوان مثال حرکت "زانو" با اشاره به نگه داشتن زانوی خود روی توپ هنگام اجرای یک ضربه کم قدرت در فوتبال) یا عبارات آموزشی طولانی تر است. به طور معمول این نوع خودگفتاری، بر روی قسمتهای تقسیم شده یک حرکت یا عمل تمرکز می کنند (به عنوان مثال فازهای عمل فورهند تنیس). با این حال برخی از تغییرات حرکتی به دنبال استفاده از دستورات عمومی تر مشاهده شده اند - به عنوان مثال استفاده از عبارت drive up به عنوان یک تلاش در یک جهش به سمت بالا انجام می شود.


             در نهایت باید گفت که خود گفتاری ممکن است بر عملکرد از طریق مکانیسم های مختلف مربوط به تنظیم حالت های عاطفی (به عنوان مثال خلق و خوی مثبت و منفی) و برانگیختگی تأثیر بگذارد. الگوهای مختلف خودگفتاری با تعدادی از حالات مختلف خلقی از جمله افسردگی، عصبانیت، اضطراب و غیره همراه است و تکنیک های مشاوره که اغلب بر تغییر ماهیت اظهارات فرد به عنوان راهی برای افزایش حالت خلقی تأکید می کنند، استوار است. اگرچه ورزشکاران به طور مکرر از افزایش صحبت و گفتگو به عنوان استراتژی روان درمانی برای افزایش سطح برانگیختگی استفاده می کنند اما اثربخشی گفتگوی خودکار برای این کارکرد به طور آزمایشی مشخص نشده است. با این وجود شواهدی وجود دارد که استفاده از خود گفتاری، با کنترل موثر سطح اضطراب مرتبط می کند.